Sunday, October 30, 2005

رها مثل ابر


با تو سخن می گویم
با تو که نخواستی نغمه عاشقانه خداوند را بشنوی
غمگین مباش ، محبت خداوند ابدی است
آرام بیا و بگذار نسیم زیبای خداوند از وجودت عبور کند
...
با تو سخن می گویم
با تو که گهگاهی به گناهانت می اندیشی
با تو که نخواستی در زمان بیایی و اکنون درون قلبت
زخمی عمیق بوجود آمده و می خواهی آنرا درمان کنی
...
راه خداوند روشن است
تنها دستانت را به او بده و به سرزمین عشق وارد شو
بگذار گناهانت در آستانه راه جا بمانند
آنان را بگذار و حرکت کن
اینگونه سبک خواهی شد
و اینگونه شادمان خواهی گشت
تنها اگر خداوند را بپذیری
اگر دستانت را به دستان او بدهی
و با او همراه شوی
...
آری ، خداوند عاشق است
و تو را می بخشد
و تو را زندگی دوباره می دهد
و می شوی همانند کودکان
اگر بخواهی و عاشقش شوی

3 comments:

Anonymous said...

Shadmehr jan

Vaghean zibast va kheili aliyeh, in ro bedoon keh har neveshteh va harfi keh barayeh jalaleh khoda basheh khoda doost dareh va vaghti dar rooh o rastiyeh khoda ghadam bar midari digeh in to nisti keh minevisi balkeh abhayeh ravan az daroonet misarayand pas dar noor beman ta hamisheh be rooheh daroonet ejazeyeh kaar bedi.

Anonymous said...

Salam

Anonymous said...

درود بر شما
مطالب زیباتون رو خوندم در ضمن فلش فایل خیلی جالبی رو هم در وبلاگتون گذاشتین
شاد و پیروز باشید