Saturday, October 14, 2006

در آغوش آسمان


با تو سخن می گویم
با تو که گهگاه در اندوه به جهت دوری از خداوند
در تنهایی خویش فرو می روی
غمگین مباش
او که ما را آفرید ، ما را یاریگر باشد
زیرا که دستان خداوند به اندازه تمامی ایام عمر ما گشوده است
تا به سوی او برگشته و در آغوش وی قرار گیریم
زین جهت این لحظه را در شادمانی طی کن
و بسوی او بازگرد
زیرا شوق وی افزون تر از شوق توست

5 comments:

Anonymous said...

سلام شادمهر عزیز

دستهایی که خداوند در آنجا جاریست
در فراسوی افق در راهند و زمان معجزه ای بی مثل است... مشکل اینجاست که ما کم صبریم

اکثر مطالبت رو خوندم ...حال کردم

آدم وقتی متنهای تو رو می خونه احساس تنهایی از درون و وجودش کم وکمتر می شه

و آنان که دل در راه حقیقت می سپارند می دانند که عشق بالاترین حقیقت زندگیست

شاد زی افزون

Anonymous said...

سلام دوست گرامی. من حقيقتا از وبلاگ زيبا و پرمحتوای شما لذت بردم. انشاءالله هميشه موفق و سلامت و پاينده باشيد.

در پناه نور و عشق الهی
ارادتمند شما
داريوش تصديقی

Anonymous said...

شادمهر عزیز سلام من یه سال و نیمه که با وبلاگ شما آشنا هستم
راستش دو بار هم برات کامنت گذاشتم
اما نمیدونم اشتباه از من بود یا نه ؟؟ در هر هال مثل اینکه ثبت نشده
خیلی از دیدن وب شما خوشحالم
خیلی هم حرف دارم واسه گفتن پس منتظر کامنت های بعدی من باش

Anonymous said...

خیلی خوشحال ترم چون بلاخره کامنتم ثبت شد

شادمهر ودودی said...

سلام دوست عزیز
جلال بر نام خداوند یکتا
باعث افتخار است که این وبلاگ را قابل می دانید.
موفق و شاد باشید.