Wednesday, July 26, 2006

حقیقت

بالا تر از تمامی اندیشه های زمین
جایی که نور ذات یکتای خداوند همه جا را یکسان روشن نموده بود
حقیقت
با چشمانی که محبت و حکمت در آن موج می زد
: مرا فرا خواند و فرمود
بنگر آنان را که خویش را پیروان نور می دانند
بنگر که تا چه حد بر آن استوارند
آیا تمامی آنان براستی حقیقت را یافتند ؟
یا آنگاه که دریافتند که می توان بر همان ذره معرفت
مردمان را مسخ خویش نمود
چشم از حقیقت بستند و بر دنیا فرو رفتند ؟
گفتمش : مرا بازگو تا به چه طریق آنان را بشناسم
لبخندی زد و فرمود : آنان را از میوه های عملشان بشناس
بر میراث آنان بنگر ، آنچه را که از آن حقیقت به تو دادند
آیا فکر می کنی تمامی ایشان به راستی خداوند را جستجو می کردند ؟
آیا ذره نور تجلی بخش خداوند در دل تمامی ایشان بود ؟
و یا فریبی بود از جانب یک مسخ کننده تمام عیار
که از ابتدا درصدد بود که انسان را نابود سازد
...
براستی که حقیقت چیزی است فراتر از اندیشه های زمینی
نه تغییری می پذیرد و نه در زمان نابود می گردد
بلکه با تمام زیبایی و تازگی هایش باقی می ماند
برای آنانکه براستی به دنبال حقیقت هستند
و نه به جهت آنان که به تفکرات زمینی خویش
می خواهند آنرا به مانند ابزاری به جهت پیشبرد اهدافشان استفاده کنند
...
پس تو نیز چنان باش که حقیقت جویان راستین می باشند
و دل خویش را با نور حقیقت خداوند روشن ساختند
و براستی در حقیقت خداوند و با وی حرکت کن
بدین طریق می توانی بر مسیر حقیقت استوار گردی
و برکت خداوند را دریافت نمایی
و آنگاه است که چشمه های حقیقت
از تمام وجودت جاری می گردند