با تو سخن می گویم
با تو که نخواستی نغمه عاشقانه خداوند را بشنوی
غمگین مباش ، محبت خداوند ابدی است
آرام بیا و بگذار نسیم زیبای خداوند از وجودت عبور کند
...
با تو سخن می گویم
با تو که گهگاهی به گناهانت می اندیشی
با تو که نخواستی در زمان بیایی و اکنون درون قلبت
زخمی عمیق بوجود آمده و می خواهی آنرا درمان کنی
...
راه خداوند روشن است
تنها دستانت را به او بده و به سرزمین عشق وارد شو
بگذار گناهانت در آستانه راه جا بمانند
آنان را بگذار و حرکت کن
اینگونه سبک خواهی شد
و اینگونه شادمان خواهی گشت
تنها اگر خداوند را بپذیری
اگر دستانت را به دستان او بدهی
و با او همراه شوی
...
آری ، خداوند عاشق است
و تو را می بخشد
و تو را زندگی دوباره می دهد
و می شوی همانند کودکان
اگر بخواهی و عاشقش شوی